تفهیم

میرسد منقم خون خدا از این راه......هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله

تفهیم

میرسد منقم خون خدا از این راه......هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله

جریان شناسی جنبش دانشجویی

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ب.ظ

یعنی در دوران پهلوی اول یا رضاخان میرپنج. اما در تداوم دانشگاه، فرزندان دیگری از سایر طبقات اجتماعی به دانشگاه ورود پیدا کردند. بنابراین در تضاد فکری- فرهنگی این طبقات با طبقه حاکم یعنی طبقه دربار، جنبش دانشجویی اولین نقاط شروع و تکوین خودش را پیدا کرد.بعد از دانشگاه تهران، در 1313 دانشگاه تبریز در سال 1318 شکل گرفت و شاید بتوان گفت که نطفه و نقطه شروع جنبش دانشجویی از شکل‌گیری دانشگاه تبریز بوده است. چرا؟ به این دلیل که دانشگاه تبریز به دلیل دوری به پایتخت ایران، محل جذب جوانان غیر مرتبط و یا غیر وابسته به دربار شد، و بنابراین از آن دانشگاه، نقطه‌های اولیه و نقطه عزیمت جنبش دانشجویی پیدا شد که بعد در دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان و دانشکده‌هایی که در اقصی نقاط کشور در دوران پهلوی دوم تأسیس شدند.دانشجویان اولین شرکتشان را علیه نظام حاکم – پهلوی- از دهه بیست شروع کردند، به تعبیر بهتر آن‌ها در نهضت ملّی شدن صنعت نفت اولین فعالیّت دانشجویی خودشان را رقم زدند. می‌دانید که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 یا اوت 1953 که باعث برکناری دکتر محمّد مصدق – نخست‌وزیر- و شکست نهضت ملّی صنعت نفت و بازگشت استعمارگران به ایران شد. دانشجویان در اعتراض به ورود "ریچارد نیکسون" معاون وقت رئیس جمهور ایالات متحده و "دنیس رایت" کاردار سفارت انگلیس به ایران در دانشگاه تهران و در دانشگاه‌های دیگر ایران، مثل دانشگاه تبریز و دانشگاه شیراز اعتراض کردند که این اعتراض با سرکوب شدید گماشتگان رژیم پهلوی صورت گرفت و سه تن از جوانان دانشجوی ایران در روز 16 آذر 1332 در دانشکدة فنی دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. شهید قندچی، شهید بزرگ‌نیا و شهید شریعت‌رضوی برادر خانم دکتر شریعتی. شهید شریعت رضوی برادر زن دکتر شریعتی بوده است. این سه تن، این سه قطره خون به تعبیر دکتر چمران، باعث شکل‌گیری جنبش دانشجویی در دانشگاه‌هاست. به تعبیر بهتر ما می‌توانیم روز 16 آذر 1332 را، روز شروع جنبش دانشجویی بر مبنای مبارزه با استبداد داخلی و استکبار خارجی بدانیم. این دانشجویان علیه آمریکا و انگلیس و علیه رژیم مستبد و دست‌نشانده پهلوی دوم قیام کردند و شهید شدند. آن‌هایی که امروز معتقد به جنبش دانشجویی هستند و در تشکّل‌های دانشجویی فعالیت می‌کنند بدانند که سنگ‌بنا و خشت اوّل جنبش دانشجویی بر مبنای دو مفهوم "مبارزه با استبداد داخلی" و "استکبار خارجی" شکل گرفته است.این را بدانیم که جنبش دانشجویی علیه آمریکا و علیه انگلیس فعالیتش را شروع کرده است. بنابراین اگر کسی لباس جنبش دانشجویی بپوشد ولی حلقومش را به آمریکا و ایادی او در منطقه بدهد در واقع به جنبش دانشجویی خیانت کرده است و خنجر زده است. و یا به تعبیری بهتر اساساً این جنبش که دم از حمایت آمریکا می‌زند جنبش دانشجویی قلّابی و بدلی است! ایران، مهد جنبش دانشجویی است که مبارزه با آمریکا را فریاد می‌زند.در این دوره، نیروهای اسلام‌گرا بیشترین میزان از فعالیت‌هایشان را داشته‌اند. اسلام‌گرایانی که با پیوند با حوزه‌های علمیه و روحانیت توانستند در بهمن 1357 یا فوریه 1979 انقلاب اسلامی ایران را رقم بزنند و رژیم سرتاسر مسلّح و سرتاسر مورد حمایت دنیای شرق و غرب را بشکنند.در ایران کسانی که مطالعاتی پیرامون انقلاب اسلامی می‌کنند می‌دانند که رژیم شاه صرفاً از طرف آمریکا و انگلیس مورد حمایت نبود بلکه چین و شوروی سابق هم از پهلوی به شدت حمایت می‌کرد. یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فرح پهلوی به عنوان شهبانوی ایران به چین سفر کرد و دقیقاً همان سال نخست‌وزیر ایران به شوروی رفت و به شدّت مورد استقبال آن‌ها قرار گرفت. بنابراین رژیم پهلوی مورد حمایت شرق و غرب عالم بود؛ و جنبش دانشجویی علیه شرق و غرب عالم مبارزه کرد. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» یک شعار توخالی و احساساتی نیست، بلکه یک شعار کاملاً معرفتی است.«جنبش دانشجویی» را می‌توان به سه دسته عمده تقسیم‌بندی کرد. یک دسته آن‌هایی بودند که «اسلام‌گرا» بودند یعنی برای آن‌ها اسلام ارزش اول و نکته اولی بود. یعنی دنبال این بودند که اسلام و ارزش‌های اسلامی را در جامعه پیاده کنند. "اسلام‌گرایان" را به چند دسته عمده می‌توانیم تقسیم‌بندی کنیم:- شاخه اول و گروه اول، سازمان بسیج دانشجویی است.- گروه دوم، دفتر تحکیم وحدت است.- گروه سوم، انجمن اسلامی دانشجویان مستقل- گروه چهارم، جامعه اسلامی دانشجویی- گروه پنجم، جنبش عدالتخواهی- گروه ششم، جنبش اعتدال اسلامی دانشجویان- گروه هفتم، تشکل‌های دانشجویی دانشگاه‌های آزاد اسلامی، تحت عنوان:• اتحادیه اول• اتحادیه دوم• اتحادیه سوم است.دسته دوم اندیشه سیاسی‌شان مبتنی بر «ملی‌گرایی» و یا «ناسیونالیزم» بوده است. برای آن‌ها ناسیونالیزم و ملیّت و ملّی‌گرایی مهم‌تر از هر ارزش اجتماعی دیگری بوده است. به تعبیر اعضای «نهضت آزادی» برای آن‌ها ایرانی بودن، مهم‌تر از اسلامی بودن است.اما "ملی‌گرایان" به چند دسته عمده تقسیم‌بندی می‌شوند:1- جبهه ملی2- نهضت آزادی3- سازمان ادوار دفتر تحکیم وحدت4- سازمان دانشجویان لیبرال ایران5- جبهه متحد دانشجویی و گروهک علامه (که ادعا می‌کند دفتر تحکیم واقعی اصلی است) شاخه دانشجویی جبهة ملّی جزء مهم‌ترین بخش‌های فعّال در حوزه جنبش دانشجویی و در دانشگاه‌هاست. همین الآن برخی از دانشجویان علاقه‌مند هستند که اندیشه‌های اعضای جبهة ملی را در دانشگاه‌ها پیگیری کنند یا ممکن است بعضی از اساتید چنین تفکراتی را داشته باشند. در فضای مجازی و در شبکه‌های اجتماعی این دانشجویان و این فعالان و این فارغ‌التحصیلان و یا اساتید در این مباحث فعالیت دارند و سایت‌های مختلف را بارگذاری می‌کنند که این‌ها به شدّت دلبسته به اندیشه‌های دکتر محمّد مصدق هستند.گروه دوم «نهضت آزادی» است. شاخه دانشجویی نهضت آزادی، می‌دانیم که در دوران دوم خرداد جزء فعال‌ترین جریان‌های دانشجویی کشور بوده، آن‌ها سعی می‌کردند با برگزاری سمینارها، نشست‌ها، جلسات سخنرانی و مناظره اعضای نهضت آزادی را به دانشگاه‌ها دعوت کنند و سایر دانشجویان را با تفکّر و اندیشه نهضت آزادی آشنا کرده و آن‌ها را جذب کنند.گروه سوم که تفکر لیبرالی و ناسیونالی دارد و یا ملّی‌گراست، سازمان ادوار دفتر تحکیم وحدت است. این‌ها کسانی بودند که در دورة دانشجویی خودشان با «دفتر تحکیم وحدت» ارتباط داشتند و عضو شورای مرکزی و یا عضو شورای عمومی آن‌ها بودند و بعد از دوران فارغ‌التحصیلی‌شان "سازمان ادوار" دفتر تحکیم وحدت را تأسیس کردند و بخشی از فارغ‌التحصیلان و البته دانشجویان را جذب کردند. همین الآن این‌ها هم سایت دارند و اعضایشان فعال است مثل سایت advarnews.com سایت منسوب به سازمان ادوار دفتر تحکیم وحدت است و اعضایی مثل علی افشاری، اکبر عطری، احمد زیدآبادی یا خانم بهاره هدایت، جزء سرشناس‌ترین افراد این سازمان هست که اغلب این‌ها در دوران فتنه و تحوّلات سال 88 کسانی بودند و دستگیر و زندانی شدند و بخشی‌شان هم قبل از آن زندانی شده بودند و از کشور خارج شدند.گروه چهارم سازمان دانشجویان «لیبرال» ایران است. این گروه گرچه ارتباطات فکری با نهضت آزادی دارد ولی تفکراتش مدرن‌تر و به تعبیر خودشان لیبرال خالص هستند. این‌ها کسانی هستند که به شدت علاقمند به مباحث آقای عبدالکریم سروش هستند و کار فکری و معرفتی انجام می‌دهند.گروه پنجم «جبهه متحد دانشجویی» است. جبهه متحد دانشجویی دانشجویان یا فارغ‌التحصیلانی هستند که ذیل آقای حشمت‌ا... طبرزدی فعالیت می‌کنند. می‌دانید که این گروه در 18 تیر 1378 فعالیتشان را شروع کردند و برادران محمدی اکبر محمدی و منوچهر محمدی و همین‌طور آقای حشمت‌ا... طبرزدی از سرشناس‌ترین اعضای این گروه هستند. این‌ها هم فعالیت خودشان را دارند.اما گروه بعدی، «گروهک علّامه» هست. گروهک علّامه با شعار «دفتر تحکیم وحدت خالص» فعالیت‌هایش را ادامه می‌دهد و مخصوصاً در فضای جدید و در دولت جدید که فضای تنفسی احساس کردند شروع به فعالیت خودشان کردند و این‌ها هم در دانشگاه‌ها فعال هستند.گروهک علامه ادعا می‌کند دفتر تحکیم واقعی اصلی است ولی واقعیت مطلب این است که این گروهک اولاً آن مقدار از ظرفیت دانشجویی و بدنة دانشجویی را ندارد، دوماً بر اساس همان اساسنامه اولیه‌ای دفتر تحکیم وحدت، این گروه هیچ مشروعیتی برای این تشکل متصور نیست، و ثانیاً گروهک علَامه دانشجو نیستند، این‌ها یک دوره‌ای دانشجو بودند ولی الآن فارغ‌التحصیل شدند. اما دفتر تحکیم وحدت یک گروهی است که بایستی اعضای آن دانشجو باشند یعنی به لحاظ قانونی و حقوقی در یکی از مراکز و مؤسسات آموزش عالی کشور دانشجو بوده باشند و ثانیاً عضو انجمن اسلامی دانشجویان باشند و ثالثاً آن انجمن اسلامی عضو شورای دفتر تحکیم وحدت باشد و رابعاً آن آدمی که عضو شورای مجلسی آن تشکل در فلان دانشگاه است، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم اتحادیه هم باشد. بنابراین با این چهار دلیل می‌شود گفت که گروهک علامه به هیچ وجه نمی‌تواند ادعای دفتر تحکیم را داشته باشد.اندیشه سیاسی این گروه‌ها مبتنی بر اندیشه ناسیونالیزم است. برای آن‌ها اسلام در اولویت بعدی قرار دارد اگر حتی معتقد به اسلام باشند. یعنی حتی اگر معتقد به اسلام هم باشند برای آن‌ها اسلام نکته بعدی است، اول و اساس تفکرشان ناسیونالیسم هست. روشن است که این گروه‌ها به شدت توسط کشورهای غربی مورد حمایت قرار می‌گیرند. به عنوان مثال آقای افشاری و اکبر عطری، در مؤسسات اقماری زیر نظر سنترال اینتر جنس‌ایل، یا CIA فعالیت می‌کنند. رسماً و آن‌ها مورد حمایت شدید دولت ایالات متحده و سایر کشورهای غربی هستند. بسیاری از اعضای این گروه‌ها که بعد از تحولات سال 88 از ایران خارج شدند در شبکه‌های مختلف خبری، تلویزیونی و رادیویی فعالیت می‌کنند. به عنوان مثال «رادیو فردا» که در هلند مستقر است، اعضای اصلی‌شان همین بچه‌هایی هستند که ذیل تفکّر ملّی‌گرایی در جنبش دانشجویی فعالیت می‌کردند. یا در B.B.C بسیاری از شخصیت‌ها و تحلیل‌گرانی که با عنوان B.B.C می‌آیند و صحبت می‌کنند از اعضای ملّی‌گرای جنبش دانشجویی بودند. یعنی ذیل شاخه ملّی‌گرای شاخه دانشجویی فعالیت می‌کردند.گروه سوم «چپ‌گرایان» هستند. چپ‌گرایان یا سوسیالیست هستند یا مارکسیست. البته بدیهی است که بین سوسیالیست و مارکسیست فاصله زیادی وجود دارد. ولی به هرحال هم سوسیالیست و هم مارکسیست اندیشه چپ است و ما به دلیل اینکه هر دو چپ هستند همه گروه‌هایی که یا به سوسیالیست یا به مارکسیست معتقدند ما آن‌ها را در همین گروه تقسیم‌بندی می‌کنیم. "چپ‌گرایان" شاخة دانشجویی حزب توده، شاخه دانشجویی سازمان مجاهدین خلق ایران، شاخه دانشجویی سازمان چریک‌های فدایی خلق و گروهک داب، یا به تعبیر بهتر دانشجویان آزادیخواه و برابری‌طلب که مخفف آن می‌شود داب.اولین گروه «حزب توده» است. شاید گفته شود که الآن دیگر از حزب توده حرف و حدیثی نیست و حزب توده جذّابیتی برای دانشجویان ما ندارد و این حرف کاملاً درست است، ولیکن این‌ها هم فعال هستند هم در دانشگاه‌ها و هم در محافل روشنفکری. شاخه دانشجویی حزب توده، با تأسیس وب‌سایت‌ها، وبلاگ‌ها، شبکه‌های اجتماعی در فیس‌بوک، توییتر، گوگل‌پلاس، فعالیت خودش را دارد. البته بدیهی است تعداد نفراتی که جذب این گروه‌ها می‌شوند خیلی کم و شاید در یک دانشگاه بیست هزار نفری در حد یکی دو نفر است ولیکن ما با افکار کار داریم نه با افراد.گروه دوم «سازمان مجاهدین خلق ایران» است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 یکی از اولین تشکّل‌هایی که در دانشگاه‌ها تأسیس شد انجمن دانشجویان مسلمان هست. ما دو انجمن داشتیم: یکی انجمن اسلامی دانشجویان که پیرو خط امام بودند و لانة جاسوسی را اشغال کردند و انقلابی بودند طرفدار امام و انقلاب بودند؛‌ و یکی هم انجمن دانشجویان مسلمان بود که این‌ها با هم فرق دارند. الآن در برخی از دانشگاه‌های اروپا شما می‌بینید انجمن‌هایی تحت عنوان انجمن دانشجویان مسلمان که نبایستی این‌ها را با همدیگر اشتباه کنیم. انجمن دانشجویان مسلمان در واقع شاخه دانشجویی سازمان مجاهدین خلق ایران بود.گروه بعدی، گروه سوم «سازمان چریک‌های فدایی خلق» است. سازمان چریک‌های فدایی خلق البته بعداً انشعابات زیادی پیدا کرد ولی آن‌ها هم شاخه دانشجویی داشتند و شاخه دانشجویی‌شان بیشترین فعالیت‌ها را انجام می‌داد.گروه آخر، گروهی است تحت عنوان «دانشجویان آزادیخواه و برابری‌طلب» که این‌ها هم تفکّرات چپ بودند که از سال 1387 از دانشگاه‌های جنوبی کشور شروع به فعالیت کردند و به سایر دانشگاه‌ها تسرّی پیدا کردند.خیلی خوب است که بدانیم چه تشکل‌هایی ذیل چپ‌گرایان و یا ملی‌گرایان فعالیت می‌کنند.اگر بخواهیم یک جمع‌بندی انجام بدهیم در این درس، ما به مفهوم و تبارشناسی تاریخی جنبش دانشجویی پرداختیم. گفته شد که جنبش دانشجویی یا -اسکولار مووْمنت- به حرکت جمعی و غالباً آگاهانه تعدادی از دانشجویان عموماً در قالب یک تشکّل، گروه، جمعیت و سازمان گفته می‌شود که اهداف آن‌ها در ذیل اساسنامه یا مرامنامه‌شان آورده می‌شود.بعد پرداختیم که دانشگاه‌ها از کی شروع شد؟ از سال 1313 دانشگاه تهران اولین دانشگاه با تجمیع مدارس عالی، در دورة رضاخان تأسیس پیدا کرد و بعد فهمیدیم که نقطه شروع و نقطه عزیمت جنبش دانشجویی در 16 آذر 1332 در مبارزه با آمریکا و انگلیس شروع کرد و فعالیت‌هایش را ادامه داد.و بعد ما به تقسیم‌بندی پرداختیم:1- اسلام‌گرایان؛ 2- ملی‌گرایان، 3- چپ‌گرایان.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۰
سید محمدرضا موسوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی