در تو مینگرم که میان میدان ایستادهای
ای سرور شهادت، شعر چه ارزشی دارد اگر حامل پیام ارزشها نباشد، اینگونه یاد و نام تو نه تنها فخر قهرمانان است بلکه ای حسین، تو در خاطر خدای جای داری... و ای کربلا خاک تو معطر به خون پاکی آبیاری شد که با عزت و شرافت کودکانی از آن میرویند که در فلسطین مقاوم هست که با هر متجاوز به حق میستیزد. فروغ پیروزی میان قطرات اشک در چشم این کودکان میدرخشد.
آفرین بر تو یا حسین، اینان کودکان و نوادگان تواند که در ایستادگی و قیامشان جاودانه شدهای. پیامت در جگرهایشان حک شده است.
ای سرور شهادت، شعر چه ارزشی دارد اگر حامل پیام ارزشها نباشد، اینگونه یاد و نام تو نه تنها فخر قهرمانان است بلکه ای حسین، تو در خاطر خدای جای داری... و ای کربلا خاک تو معطر به خون پاکی آبیاری شد که با عزت و شرافت کودکانی از آن میرویند که در فلسطین مقاوم هست که با هر متجاوز به حق میستیزد. فروغ پیروزی میان قطرات اشک در چشم این کودکان میدرخشد.
آفرین بر تو یا حسین، اینان کودکان و نوادگان تواند که در ایستادگی و قیامشان جاودانه شدهای. پیامت در جگرهایشان حک شده است.
در تو مینگرم که میان میدان ایستادهای؛ چون قهرمانی که از بهشت آمده و فراتر از انسانها همه با شر و نادرستی میستیزد. چونان شیر ایستادی و چون گرگان گرسنه و شغالان گردت را گرفتند. آفرین بر مرگی که عظمت دین را در خود دارد. آنان دغدغهای جز سلب خلافت نداشتند اما تو نگران دین بودی. در یک دست شمشیر داشتی و در یک دست قرآن. در تمام روزگار نام تو رمز ایثار و شهادت شد و نام آنان رمز کفر. و ای حسین، امروز یاد تو در دلهایمان چون آیات الهی جاودانه است.
جرج زکی الحاج – شاعر و نویسنده مسیحی و استاد دانشگاه / قصیدةالحسین؛ ص 22